اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س)

اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س)


هر کس به احترام مقام تو خم نشد
آقا نشد بزرگ نشد محترم نشد
 
دل خسته بود و راهي اين آستانه شد
دل خسته بود و راهي باغ ارم نشد
 
گفتند مرقدت حرم آل فا طمه است
با اين حساب هيچ کسي بي حرم نشد
 
اين حاجت من است الهي قلم شود
دستم اگر براي تو بانو قلم نشد
 
باز اين چه لطفي است که در حق ماشده
ما شاعرت شديم ولي محتشم نشد
 
مي خواستم براي تو بهتر از اين غزل
من را ببخش آنچه که مي خواستم نشد
 
مجيد تال
 
*******************
 
 
دست مرا گرفت وبه دست قلم گذاشت
حسي که باز پاي مرا درحرم گذاشت
حسي که اشکوار به چشمم قدم گذاشت
تا ((اشفعي لنا))به لبم دم به دم گذاشت
 
پس از کنار هجره ي پروين که رد شدم...
بي اختيار شعر سرودن بلد شدم
 
در اين حرم که آمده ام پا به پاي عشق
عاشق شدن دعاي من است و دعاي عشق
مادست خالي آمده ايم اي خداي عشق
اذن دخولمان بده محض رضاي عشق
 
تا چشم کار مي کند اينجا کرامت است
اينجا شفيعه هست پس اين جا قيامت است
 
ما اشک مي شويم که بارانمان کني
ما درد ميشويم که درمانمان کني
مارا غريب و بي کس و بي خانمان کني
تا شب نشين صحن شبستانمان کني
 
يادش بخير ماه مبارک‌ بهار تو
سي جزء عشق خوانده شده در کنار تو
 
خوش روييت نبود چنين رو نمي زديم
نورت نبود با دل شب مو نمي زديم
صحنت نبود دست به جارو نمي زديم
بالا اگر نبودي  زانو نمي زديم
 
ما با حضور لطف تو حاجت نداشتيم
ما بي حضور لطف تو بهجت نداشتيم
 
بال فرشته است و قدم هاي مردم است
در حوض صحن آينه اش آسمان گم است
ديگر نگرد مادرمان در همين قم است
((اينجا که آب هست چه جاي تيمم است؟))
 
گفتند باز مي شود از قم در بهشت
مارا ببر بهشت تو  اي خواهر بهشت
 
آهو شديم در دل صيادمان ببر
پروازمان بده به گهر شادمان ببر
مشهد به پاست در سرمان شور عشق تو
پس مال ماست کوچه ي سرشور عشق تو
 
مجيد تال
 
*******************

 
هواي ديدن خورشيد درسرم افتاد
که ناگهان به دلم جذبه ي حرم افتاد
 
کسي ميان دلم ((اشفعي لنا ))ميخواند
کسي که خاک ترين بود و از طلا ميخواند
 
تويي سرودن شعرم تويي ترانه ي من
بهانه اي به غزل هاي عاشقانه ي من
 
درخت بي ثمري را به بار آوردي
دراين زمين کويري بهار آوردي
 
نداشت فاطمه در شهر خود مزار اما
براي فاطمه در قم مزار آوردي
 
نگه ندار زما سايه ي پناهت را
وقدر يک مژه بر هم زدن نگاهت را
 
دوباره بال گشودم شبيه پروانه
و با اجازه سرودم شبيه پروانه
 
کسي که پاي ضريحت دخيل مي بندد
دخيل را به پر جبرئيل مي بندد
 
طلا زخاک در کوي تو محک خورده است
کنار سفره ي توآب هم نمک خورده است
 
براي وصف قم از رود نيل بايد گفت
غزل،قصيده نه بحر طويل بايد گفت
 
به چشم مي خورد اينجا زيارت مريم
سميه، آسيه ،حاجر،خديجه،حوا هم
 
زمين هميشه تو را با برادرت مي ديد
تو ماه بودي و نام برادرت خورشيد
 
چقدر در حرمت بوي عشق مي آيد
خيال مي کنم عطر دمشق مي آيد
 
شبي که فال بجز عشق را نمي آورد
دلم براي زيارت بهانه مي آورد
 
کسي ميان دلم ((اشفعي لنا))مي خواند
صدا صداي خودم بود از شما مي خواند
 
مجيد تال
 
*******************
 
 
دلم -شايد يکي از کفتراتون-
حسابي خو گرفته با هواتون
 
شبا وقتي که مي بندن درارو
دلم مي مونه تو صحن و سراتون
 
يه عمره عاشقونه هر شب و روز
توي شادي و غم کردم صداتون
 
صُبا گفتم : سلام ، خورشيد بانو !
شبا گفتم : سلام ، مهتاب خاتون !
 
ببخش از اينکه گفتم عاشقونه
نه خانم ، ما کجا و عاشقاتون ؟
 
سر راه حرم گاهي اگر چه
دوتا شاخه غزل چيدم براتون...
 
همه ش تقصير خوبيتونه خانم
که کرده ما بَدارم مبتلاتون
 
هميشه درد دل کرديم و رفتيم
نشد با ما بگيد از ماجراتون
 
اگر چه ؛ تو دلا مي پيچه گاهي
مناجات رضا جانم رضا تون
 
وَ يا بين صداي ندبه خونا
صداي ناله ي آقا بياتون
 
يه عمره سائلم اما يه بارم
شما چيزي بخواين از اين گداتون
 
مگه تا کي قراره زنده باشم
بيام تا کي بگم جونم فداتون ؟
 
چي مي شه زير پاهاتون بشم خاک
مني که عمريه پايين پاتون ...
 
حسن بياتاني



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) مهدی وحیدی
[ 15 / 6 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]